۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

خلوت




من فقط عاشق اینم،
وقتی از همه کلافه ام،-
بشینم یه گوشه ی دنج،
موهای تو رو ببافم ...



پ.ن:
از عشق هایت بگو
و از کلافگی هایت ...


۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

بباف شاید که گیس بلند آرزوها بافته شود به بی حوصله گی های روزگار

ناشناس گفت...

در اوج کلافیت هنوز هست باور کن که
هنوز هست با دل درک نشده ات با دلت
حال کند هنوز هست و در واج کلافیت هیچ
کس هم نباشد رضا هست . کم نیار
................
خرسند

هیچکس گفت...

سلام دوست خوب باران حالت و احوالت چطوره دختره !! روزگارت خوش هست عزیز !!
من هم هی میگذره !!
در مورد این پست باید بگم که عشقی که دیگه برایمان نمانده اما کلافگی را چرا گاهی دارم از همان سنخ که همه دارند چیز خاصی نیست برای آدمی که همه روزهایش مثل همیشه است آرام و خوب ! این روزها را دوست دام و میخواهم همین جور هم بماند

ناشناس گفت...

با عشق هر چه اید زیباست .انچه کلافگی نام می دهی . بر هم زن عادت
های غیر عاشقانه است که خود ویرانی
ماست
............
خرسند

شروین گفت...

از کلافگی گفتن کلافه ترم می کند!!
فقط می دانم که روزمرگی ها کلافه ام می کنند...
.
.
باید عبور کنم... و هم اگر کلافه ای بیا.
.
.

آی بارانم می آیی با من؟
.
.
.
سلام

ستایش گفت...

من از عشق و عاشقی بیزارم مهربان . طاقت کلافه گی هایش را هم ندارم

افرا گفت...

آهنگش رو شنيدم خيلي لطيفه

ماه مهربون گفت...

بباف اما آرام

گاهی برای دل خود
گاهی برای دل او
بباف

دور از همه کلافه بودن ها
دور از همه بی حوصله گی ها

آرام بباف

که او نیز شاید این دوست تر بدارد.

ناشناس گفت...

سلام !

حال همه ما خوب است

اما....

سال نو مبارک عزیزم!

مهرداداسدي گفت...

واي من عاشق اين اهنكم خيلي زيباست.چقدر سليقه مان بهم نزديكه