همیشه دوست دارم که بنویس و من بخوانممن هم نوشته ام
نرفته من حالا، حالا به هر دامنه که می رسمپسینِ سایه ها را از چشم تو خواهم گریستو دردی عجیبکه از دهانِ بی بوسه خواهم چید!.آه از دوری ات فرود سنگ و فراق ستاره ی سبز!چرا تا همین دقیقه پیشغافل از آن همه قرونِ پسینهمضمون کهنه سالِ تسلیت را نمی دانستم!؟...سلام
ارسال یک نظر
۲ نظر:
همیشه دوست دارم که بنویس و من بخوانم
من هم نوشته ام
نرفته من حالا، حالا به هر دامنه که می رسم
پسینِ سایه ها را از چشم تو خواهم گریست
و دردی عجیب
که از دهانِ بی بوسه خواهم چید!
.
آه از دوری ات فرود سنگ و فراق ستاره ی سبز!
چرا تا همین دقیقه پیش
غافل از آن همه قرونِ پسینه
مضمون کهنه سالِ تسلیت را نمی دانستم!؟
.
.
.
سلام
ارسال یک نظر