۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

اهل




اگر به خانه ام آمدی،
گلدانی بیاور که ساقۀ گلهایش،
از سمت نور برآمده باشد،
و از رُستن بگوید.

شاید این گونه باور کنم،
تو نیز از اهالی زیستنی ...


۹ نظر:

ناشناس گفت...

گلدانی باگل سینه ری با روبانی سیاه
برای می اورم بایاد همه ی نو عید های
سال 88
خرسند

یه آشنا گفت...

بهترین بهارمو با تو تجربه کردم بهترین آفریدۀ خدا!!
برات شادی و سلامتی و سال خوبی آرزو می کنم. سال نو مبارک بارانم.

هیچکس گفت...

سلام دوست خوب باوفا بازم به معرفت تو ک همیشه میای سراغ ما این روزها اونقدر سرم شلوغه که وقت اونکه به وبلاگ بچه ها سر بزنم نشد گفتم بیام یک آپی بکنم برم کسی دوست داشت بهم سر میزنه خودش
دمت گرم رفیق
برات یک سال پر از چیزهای خوب آرزو میکنم

ناشناس گفت...

زیبا بود آشنایِ قدیمی! مثلِ همیشه... شاد باشی... با بهترینِ آرزوها!

ماه مهربون گفت...

سلام باران

گلدانی برایت آورده ام
با ساقه هایی برآمده از سمت نور

از رستن می گوید
از امید
از آرزوها
از بهاری سبز و دوست داشتنی

من اهل زیستنم !

سال نو مبارک.

سالی سرشار از خوشی، سلامتی، افتخار و پرباران را برای تان آرزو دارم.

شروین گفت...

تو را به تمام رویش ها دعوت می کنم.
بیا که، من به باور همین رستن ها به خانه باز می گردم... هر شب و هر شب...
حتی اگر چراغی نباشد!
.
.
.
سلام مهریان، باران من... تو را می شمارم در این دقایق پر باور اهالی زیستن...

امیر گفت...

سلام دوست عزيز و مهربان

دلت هميشه بهاري باد...

ناشناس گفت...

عزیز من چرا سراغی از من نمی گیری
کجای زندگی گیر کرده ای بهار گره گشاست
وقتی نیستی احساس غریب بودن می کنم.
بگذار بدانم که هنوز هستم .
..................خرسند

ستایش گفت...

نوروز ايين رفاقت را نگاهباني مي کند که باور کنيم قلبهامان جاي حضور دوستانمان هستند.

بهترینها رو برات آرزو می کنم
سلام