سلام باران مهربان ِ این سوی شیشه! بالاخره آمدی! من که کارم بدجور با گذشته گره خورده و هنوز نمی توانم تشخیص بدهم این گذشته است که دست از سرم بر نمی دارد یا منم که گیر سه پیچ داده ام به او!!!
نه كار من تموم شده نه ايشون....گذشته اثرش روي ما هست پس هميشه با ما كار داره مگه اينكه نخواهيم اين اثرات بمونن...من خودم دارم خاطراتم رو مي نويسم مرور و تحليل ميكنم...برداشتهاي جديدي ازشون پيدا ميكنم...مي بيني... ما هنوز با هم كار داريم...راستي باران تو دختر مهربوني هستي اين رو مي تونم از نوشته هات كاملا درك كنم...
درود کاری که در گذشته انجام داده ایم اثر آن در زندگیمان بنا بر درجه اهمیتش وجود خواهد داشت و این خود عمل در گذشته است که با ما کار داردولی زمان گذشته دیگر با ما کار ندارد و برنمیگردد .تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که از گذشته خود پند بگیریم تا اگر بر زندگیمان در آتی اثر می گذارد اثر مثبت باشد نه منفی. و از طرفی شاید منظور این است چنان عمل کن که اثر کار گذشته ات را ازبین ببری که دیگر از یاد اوری آن د رعذاب نباسی که این کا رخیلی سختی است.
آه که این گذشته دست از سر من بر نمی دارد و من از او
با الهام از کامنت ستایش:
گذشته زمانی قرار بود فردایی باشد که بر آن امید داشتم اما فردایی شد که از آن می ترسیدم. امروز نیز گذشته ای شده است که دست از سرم برنمی دارد.
کار من با او تمام است ای کاش کار او با من تمام شود.
زمانی به من می گفتند گذشته گذشته است اما حالا می دانم که گذشته تنها زمانی گذشته است که در مورد خوشی ها صحبت می کنیم اما وقتی که از تلخی های می گوئیم گذشته هنوز نگذشته است. گذشته هنوز حال است.
۲۱ نظر:
سلام باران مهربان ِ این سوی شیشه!
بالاخره آمدی!
من که کارم بدجور با گذشته گره خورده و هنوز نمی توانم تشخیص بدهم این گذشته است که دست از سرم بر نمی دارد یا منم که گیر سه پیچ داده ام به او!!!
سلام عزیز همراه : مگر میشه کار انسان با گذشته تمام شود .گدشته ما زمانی آمال و آرزهایمان بود که امروز نسبت به آن بی تفاوت هستیم
آنچه امروز آن را با نام «گذشته» میخوانیم، روزگاری با نام «فردا»، آرزو و آمال انسانهایی بوده كه برای رسیدن به آن، تلاشهای پیدرپی می كردهاند
من و گذشته سال هاست که دیگر کاری به هم نداریم...احترامی بین ماست که مانع هر گونه دخالتی می شود...!
سلام باران
خوب باش
تو چطور بلدی اینقدر آزاد و آباد باشی؟!
گاهی فکر میکنم تو اصلا بشر نیستی..احتمالا از یه جایی تو آسمونا اومدی
افتاب دلیل افتاب
نه من توان گذشتن از تو را دارم و با
پوزش و نه تو
ببین چگونه بهم گره خوردیم
در عبور از گذشته... تمام کارها را گذاشتم و گذشتم!
شاید هم اطمینانی در کار نبوده ولی ما که گذشتیم!
.
.
.
سلام
نه كار من تموم شده نه ايشون....گذشته اثرش روي ما هست پس هميشه با ما كار داره مگه اينكه نخواهيم اين اثرات بمونن...من خودم دارم خاطراتم رو مي نويسم مرور و تحليل ميكنم...برداشتهاي جديدي ازشون پيدا ميكنم...مي بيني... ما هنوز با هم كار داريم...راستي باران تو دختر مهربوني هستي اين رو مي تونم از نوشته هات كاملا درك كنم...
درود
کاری که در گذشته انجام داده ایم اثر آن در زندگیمان بنا بر درجه اهمیتش وجود خواهد داشت و این خود عمل در گذشته است که با ما کار داردولی زمان گذشته دیگر با ما کار ندارد و برنمیگردد .تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که از گذشته خود پند بگیریم تا اگر بر زندگیمان در آتی اثر می گذارد اثر مثبت باشد نه منفی.
و از طرفی شاید منظور این است چنان عمل کن که اثر کار گذشته ات را ازبین ببری که دیگر از یاد اوری آن د رعذاب نباسی که این کا رخیلی سختی است.
همیشه تکلیفی هست، که نوشتنش با ماست!
همیشه ترانه ای هست، که خواندنش با ماست!
و همیشه راهی... که رفتنِ امشب اش
همین بُن بستِ بی بازگشتِ گریه های ماست.
.
.
بیا و برایم از خط خوردگی هایم بنویس!
.
.
سلام
کذشته را تمام کن پیش از ان که گذشته تو را تمام کند.
سلام
گذشته من!
خاطرات تلخش... تلخ
و...
خاطرات شيرينش... حسرت
سلام باران ...
آه که این گذشته دست از سر من بر نمی دارد و من از او
با الهام از کامنت ستایش:
گذشته زمانی قرار بود فردایی باشد که بر آن امید داشتم اما فردایی شد که از آن می ترسیدم. امروز نیز گذشته ای شده است که دست از سرم برنمی دارد.
کار من با او تمام است
ای کاش کار او با من تمام شود.
زمانی به من می گفتند گذشته گذشته است اما حالا می دانم که گذشته تنها زمانی گذشته است که در مورد خوشی ها صحبت می کنیم اما وقتی که از تلخی های می گوئیم گذشته هنوز نگذشته است. گذشته هنوز حال است.
در این دنیا کسی خدمتگزار است
که کارگر ویا اموزگار است
......................
روز کارگر و روز معلم مبارک باد
.........
خرسند
سلام باران!
به دیدارم بیا.با نوشته ای و خاطره ای میزبان لحظه های خوب با شما بودن هستم...
سلام مهربان : چندی است از تو و نوشته هایت اثری نیست . با مطلبی جدید به روزم دوست من .بیا
مستان سلامت می کنند
...................
شکستن بال شاپرک و دیدی من دیدم
.............
خرسند
.
.
.
میگویم تا دلتان بسوزد
می روم جایی دور
.
.
همراهم بیا بارانم...
.
.
.
سلام
شاد باشی آشنایِ هماره!
حرف حساب حساب است ! باور کن من این را با ههه پوستم تجربه کرده ام !!
سلام مهربان : دل تنگ نوشته هایت هستم
مرا به خاطره سپرده ای ؟؟؟
اما من تو را همیشه به خاطر دارم
ارسال یک نظر